دلنوشته های پریسا محمدیها.....بانام (ترس)

ترس از چی؟از کی؟


شاید بگم می دونم...یا شایدم بگم نمیدونم!


از اونی که یه روز منو آفرید...خدایا چرا منو آفریدی؟


بخاط اینکه بدونی کدوم بند ت صبرش زیاده...


وشاید بنده هات بشن مثه

خودت ...اما کاش یه کم به توان ما آدما فکر میکردی....


آخه ماتوان خیلی


از کارار و نداریم...حتی نماز خوندنامون شده سرسری...


دو رکعت نماز


میخونیم ولی اصلا نمیفهمیم چی خوندیم ...


یعنی حضور تورو اصلا حس

نمیکنیم...خدایا من کیم ...تو کی هستی...


شیطان این وسط چه کاره ست


بقیه در ادامه مطلب

چقدر سوال وچه قدر راه نرفته....


وخرابی پل های پشت سرمون وشاید


بگم روزی هزارون بار میمیریم وتکرار میشیم...


میمیرمو آرزوی مردن


شده....خواسته های ما از بودن یانبودن....


به امید چی ...خدایا میگذره


این روزا ....ومن پرمیشم از تنهایی هایی که توبه من دادی..


همش میگن خودت کردی...خودت باعث شدی...


ولی یه بار نگفتن همونی


که یه روزی بهت نفس داد ...روپیشونیت همه این هارو نوشت


نوشت سرنوشت تو اگه یه لحظش خنده باشه...


یه عمر باید گریه کنی


وبگی چرا چرا وچرا ...


وهیچ کس جوابی نداره ومیگه حکمت خداست


قسمته...روزگار دیگه...


باید کشید خط روتموم آرزوهایی که برباد رفت


همه لحظه ها سوختیم وخاکستر شدیم


دل بی کسم از پوسید وذره ذره شد


از یاد رفت


به امید چی ؟کی ؟رفیق..رفیق قدیم قدیما رفیق بود


الان زیر اسم رفیق


نوشتن نا رفیق


عشق همون عشقی که بهش میگن


علاقه ی شدید قلبی شده هرزه و


دستمالی میشه ودست به دست میشه


وآغوش به آغوش نفس نفس میزنه


واسمش شده داف وپاف...اینم معنی عشق


نه غیرت مردونگی هست...ونه نجابت وحیای زنونگی


پرده عفت رفته کنار مرد به جلد زن دراومده وزن به جلد


مرد...........


نه....این زندگی ولذت نیست اینجا دنیای ذلته...


داریم میکشیم بار هزار تا بدبختی ...


میکشیم چون تو پیشونیمون نوشتن


تاآخر مردنت بکش ....میخوریم


خنجر نامردی رفیق ....میخوریم غصه


...میخوریم غم ....


خدایا تورو به محمد(ص) قسم همیشه


از ات چیزی خواستم ونشد


امروزیه چی ازات میخوام اگه عمری مونده باقی....توراه تو


باشه واگه جزاینه...پارچه سفید بکش روم طاقت دوباره زنده


موندن و ندارم.....کم آوردم...میفهمی کم آوردم


دلم پره یه عمره....خدایا همه رو اهل کن منم تواونا


اول پاکم کن ....بعد خاکم کن


گویند خدا همیشه باماست ای غم نکند خدا تو باشی



نوشته از پریسا محمدیها

برچسب ها: دلنوشته های پریسا محمدیها.....بانام (ترس)"دلنوشته های پریسا محمدیها.....بانام (ترس)"دلنوشته های پریسا محمدیها.....بانام (ترس)"دلنوشت ,

[ بازدید : 2970 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما :
]

[ يکشنبه 3 خرداد 1394 ] 17:56 ] [ پریسا ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]